قسمت اول مصاحبه با استاد حمید عجمی توسط محسن ابراهیمی
حجم شعر و شاعری در این دیار حکایت از دوری های وسیعی می دهد. حالا خوشنویسی چیست ؟خوشنویسی وجه مکتوب معجزه است که آمده است بیرون، همان که شد کلام خدا در قرآن، از زمانی که این معجزه در این ملفوظ صورت گرفت یعنی آن جایی که جبرئیل آمد شفاهاً به پیامبر (ص )گفت و پیامبر (ص) شفاهاً به امتش انتقال داد وجه لفظی اش است و آنجایی که بعد از لفظ ،پیامبر(ص ) فرمودند و بقیه نوشتند آن وجه مکتوبش است که خوشنویسی از اینجا شروع می شود چون معجزه در این کلام بود . خوشنویسی جدای از وجه های مختلفی که دارد یک وجه قدسی هم دارد ( این به این معنی نیست که مقدس است، مقدس بودن با وجه قدسی داشتن دو امر جداست) یعنی اگر بخواهید می توانید با آن به عالم قدس مرتبط شوید چرا ؟ برای این که معجزه است، من این مقدمات را به این دلیل گفتم که تاکید کنم درست کردن یک خط به شرطی که خط باشد (البته نه چیزای که الان مد شده و جدیداً درست میکنند که نه میشود بخوانیم و اصلا فهمید که چیست ) اگر یک خطی که بخواهد درست بشود به شرطی که معیارهایی را داشته باشد که خط بتوانیم به آن تلقی کنیم ، یکی از معیار ها خوانا بودنش است و اینکه بتوانیم آن را بخوانیم این خط، خطی ست که اصلا با پژوهش درست نمی شود و به عنوان یک موهبت و به عنوان یک رحمتی که از آسمان نزول پیدا میکند پدیدار میشود.
معلی ابداع است برای اینکه هیچ متریالی نداشته و ندارد. مثلاً شما میم معلی را نگاه کنید ببینید چه قسمتی از این میم از چه قسمتی از میم خط دیگر وام گرفته شده است ؟ اصلا این طور نیست و هیچ ارتباطی به هیچ خطی ندارد، پس بنابراین سال ۷۸ خط معلی درست شد بدون تحقیق و پژوهش. در یک حادثه و واقعه شهودی. یک کسی به من گفت که خط عمودی و افقی در خیلی از خطوط اسلامی هست ولی خط معلی که خطوط مورب هم درش دارد حاکی از یک اتفاق مدرن است و این خیلی جرات و جسارت میخواهد به این تلاقی هایی که در آن صورت می گیرد تا به حال به این شکل در سایر خطوط شاهدهش نبودیم و این خودش جسارت میخواهد بررسی همین مسائل وقتی مواجه میشود با حس انسانی، نظرات متکثر میشود که یکی میگوید خوب است و دیگری میگوید بد است. خوشنویسی در نزولش و ایام نزولش و بعد از آن در مراحل تثبیتش چون کار ما نیست و خوشنویس خودش مفقود می شود در واقع فعل حق است که از آستین خوشنویس بیرون میآید پس بنابراین اگر این گونه شکل می گیرد ما باید سر بسپاریم یعنی شاید پژوهش ما به عنوان یک پژوهش حسی و روشمند و متد یک اشتباه است برای اینکه ما باحسمان این را بررسی میکنیم در حالی که ما باید با یک خردی بررسی کنیم برای فهم یک حقیقت آسمانی یک خرد آسمانی لازم است و اینها باید با هم هماهنگ و متحد باشند به عنوان مثال حضرت ابراهیم سه مرتبه خواب دید که فرمان رسید فرزندش را باید قربانی کند ایشان چه کار کرد؟ رفت به اسماعیل گفت من سه بار خواب دیدم که این اتفاق باید بیفتد و اسماعیل در جواب گفت هر طور فرمان حق است برویم این کار را انجام بدهیم خداوند با صابران است و بعد گفت تو چشمانم نگاه نکن که منصرف شوی من رویم را آنطرف میکنم تو فقط ببر.حالا ابراهیم اگر نمی برید در واقع درست بود یا میبرید ؟ اگر ببرد که میگویم عجب پدری! و ما با عقل جزئیمان داریم بررسی اش میکنیم ولی عقل تام چه می گوید در چنین مواقعی؟ می گوید ابراهیم باید میبرید
حالا اینکه بریده شود یا نشود آن دیگر در اختیار ما نیست خدا نخواست که بریده شود چرا نخواست؟ برای اینکه ابراهیمی خواست ببرد اگر ابراهیم نمیخواست ببرد ماجرا فرق میکرد حق دستور می داد که ببر. حالا که ابراهیم اطاعت کرد حق میگوید نبر . یعنی اینکه بعضی موقع ها ما با یک عقل جزئی کوچک میخواهیم عمل بزرگ را به سامان برسانیم بعد شما بررسی می کنید و میگویید آیا در روانشناسی امروز و مباحث روانشناختی نعوذبالله ابراهیم مشکل اخلاقی یا عقلی نداشته ؟مشکلات عاطفی نداشته ؟مگر میشود یک پدری فرزندش را بکشد ؟خدا دستور داده باشد رواشناسی امروز این حرفها را که این چنین پدری اختلال شخصیت داشته و اگر نه چه کسی با دیدن خوابی فرزندش را سر میبرد؟ کسی نمی کند این کار را. پس در نتیجه باید گفت که در این بررسی عقل اصلا راهی برای ورود ندارد عقل اصلا جایش اینجا نیست عاقلی کار بوعلی سیناست. اگر می خواهی عاقل باشی باید بوعلی سینا باشی اگر نیستی پس صحبتش را نکن وقتی یک اتفاق شهودی می افتد وقتی یک واقعه شهودی رخ می دهد که عقل از پذیرش و بررسی اش عاجز است تو عقل را می آوری که چه کنی؟ برای بررسی اتفاقی که به عقل مربوط نیست عقل را می اوری که چه کنی؟ امروز تمام بررسیها یی که دارد صورت میگیرد تمام قوانینی که ما داریم برای بررسی همه قراردادهای انسانی است در حالی که اینجا جایی است که قواعد انسانی نمی تواند راه پیدا کند.
ادامه مصاحبه بزودی …
دیدگاهتان را بنویسید